من غیبم زده بود چون هنوز هیچی نشده امتحان دارم. دلیلش؟:))
والا من این ترم ۴ تا درس دارم. که یکیش نظریه پایگاه دادهها ست. بعد استاد برا اینکه مطمئن بشه که ما درس لیسانس رو گرفتیم میخواد از کل کتاب لیسانس امتحان بگیره:)) من هم: که پایگاه دادهام کجا بود؟:)) برای همین دارم در ۲ هفته یک کتاب رو میخونم تا امتحان بدم. حالا این رو اضافه کنید به هزارتا دردسر داهاتبودگی اینجا
و اینکه امروزم گلودرد گرفتم و تب داشتم و...
دلم تنگ شده جدی...
*
بارون برای سرزمینی نعمته که خاکش تشنه آب باشه، که وقتی میآد خاک همچین با قطراتش معاشقه راه بندازه که بوی خاک تا ته وجودت سرریز شه. برای اینجا که وقتی بارون میآد فقط سرده و هیچ بوی خوشی هم نمیآد اصلاً هم نعمت نیست!
دلم بارون آدمانه تهران میخواد!
*
لانگ آیلند، بسیار سرسبزه، اما...
اون جوک رو شنیدین که ترکه میره جنگل بعد ازش میپرسن جنگل چطور بود؟ میگه درختا نزاشتن ببینیم جنگلو؟
یک جزیره به دارازای ۲۰۰ کیلومتر و عرض ۴۰-۵۰ کیلومتر رو تصور کنید که هیچ بالا پایینی نداره، و درختها هم ماشاالله همه ۳۰-۴۰ مترن! در نتیجه ما از اینجا که هستیم هیچ منظرهیی نداریم:))
فقط درختاست که نمیزاره جنگل رو ببینیم و آسمون!
*
اضافات بر بارونشناسی لانگ آیلند:
اینجا ما وسط اقیانوسیم، برا همین هر ۲۰-۳۰ دقیقه هوای بوقلمون رنگ عوض میکنه!!!! یعنی صبح روز آفتابی اگه بدون خوندن پیشبینی هواشناسی میری بیرون(مثل من) بعد وسط ظهر همچین از اسمون با سطل آب میریزن که تو عمرت اینطوری خیس نشده باشی. برای همینه که در زبان انگلیسی برای یک وضعیت بارون لغت its pouring( داره میریزه) وجود داره:)) بعد هم یه بادهای سردی از اقیانوس میاد که بیا حالشو ببر:))!!!
بعد هم هر دفعه ۲ بار بارون میاد، یه بار اصلیه، یه بار هم درختهای پر شاخ و برگ که قبلش داشتن سیو میکردن بارونو یه نم نم دیگه براتون میریزن که کمی از نم نم بارون های تهران نداره:))
پینوشت: بسیار سرم شلوغه، از همه کسانی که جواب ایمیل و فیسبوک و کامنت و آفلاین شون رو ندادم کمال عذرخواهی رو دارم. امیدوارم که جبران کنم....
والا من این ترم ۴ تا درس دارم. که یکیش نظریه پایگاه دادهها ست. بعد استاد برا اینکه مطمئن بشه که ما درس لیسانس رو گرفتیم میخواد از کل کتاب لیسانس امتحان بگیره:)) من هم: که پایگاه دادهام کجا بود؟:)) برای همین دارم در ۲ هفته یک کتاب رو میخونم تا امتحان بدم. حالا این رو اضافه کنید به هزارتا دردسر داهاتبودگی اینجا
و اینکه امروزم گلودرد گرفتم و تب داشتم و...
دلم تنگ شده جدی...
*
بارون برای سرزمینی نعمته که خاکش تشنه آب باشه، که وقتی میآد خاک همچین با قطراتش معاشقه راه بندازه که بوی خاک تا ته وجودت سرریز شه. برای اینجا که وقتی بارون میآد فقط سرده و هیچ بوی خوشی هم نمیآد اصلاً هم نعمت نیست!
دلم بارون آدمانه تهران میخواد!
*
لانگ آیلند، بسیار سرسبزه، اما...
اون جوک رو شنیدین که ترکه میره جنگل بعد ازش میپرسن جنگل چطور بود؟ میگه درختا نزاشتن ببینیم جنگلو؟
یک جزیره به دارازای ۲۰۰ کیلومتر و عرض ۴۰-۵۰ کیلومتر رو تصور کنید که هیچ بالا پایینی نداره، و درختها هم ماشاالله همه ۳۰-۴۰ مترن! در نتیجه ما از اینجا که هستیم هیچ منظرهیی نداریم:))
فقط درختاست که نمیزاره جنگل رو ببینیم و آسمون!
*
اضافات بر بارونشناسی لانگ آیلند:
اینجا ما وسط اقیانوسیم، برا همین هر ۲۰-۳۰ دقیقه هوای بوقلمون رنگ عوض میکنه!!!! یعنی صبح روز آفتابی اگه بدون خوندن پیشبینی هواشناسی میری بیرون(مثل من) بعد وسط ظهر همچین از اسمون با سطل آب میریزن که تو عمرت اینطوری خیس نشده باشی. برای همینه که در زبان انگلیسی برای یک وضعیت بارون لغت its pouring( داره میریزه) وجود داره:)) بعد هم یه بادهای سردی از اقیانوس میاد که بیا حالشو ببر:))!!!
بعد هم هر دفعه ۲ بار بارون میاد، یه بار اصلیه، یه بار هم درختهای پر شاخ و برگ که قبلش داشتن سیو میکردن بارونو یه نم نم دیگه براتون میریزن که کمی از نم نم بارون های تهران نداره:))
پینوشت: بسیار سرم شلوغه، از همه کسانی که جواب ایمیل و فیسبوک و کامنت و آفلاین شون رو ندادم کمال عذرخواهی رو دارم. امیدوارم که جبران کنم....
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر